2777
2789
عنوان

با شوهر رفیق باز چجوری باید برخورد کرد

| مشاهده متن کامل بحث + 2043 بازدید | 121 پست
خودشم میدونه من این حجم غذارو بلد نیستم درس کنمو با زن باباشم راحت نیستم ولی اصلا درک نمیکنه

اصن مسعله بلدبودن و نبودن نیس خیر سرش نامزدشو میبره مسافرت اونوقت انتظار داره تو برای اون همه ادم اشپزی کنی.

الان اینه وای بعد ازدواج بنظرم ی خورده بیشتر تجدید نظر کن قبل ازدواج.

امروز ۲شهریور۱۴۰۳ ساعت ۱۶و۳۰دقیقه اولین لگدزدنای نی نیمو فهمیدم الهی قربونش برم دخترنازم نفس مامان  خدایا مسافرکوچولوموسپردم بخودت بسلامت ب مابرسون  

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

درسته حرف شما ولی کیه که این حرفو تو گوش همسر من فروکنه

بگو دارم میام مسافرت خوش بگذرونم.اگه قرار باشه تو آشپزخونه غذا ۱۲نفر درست کنم اونم موذب تو اون خونه.پس بهتره بمونم خونه

اصن مسعله بلدبودن و نبودن نیس خیر سرش نامزدشو میبره مسافرت اونوقت انتظار داره تو برای اون همه ادم اش ...


اتفاقا همینو بهش گفتم 

گفتم میخوام بیشتر فکنم چون خیلی رفیق باز بودنت داره اذیتم

میکنه تو فکن من هر اختلافی با خانوادش داشته باشم 

هیچی نمیگه ولی اسم رفیقاش بیاد سریع میره تو جبهه و عصبانیت

اتفاقا همینو بهش گفتم گفتم میخوام بیشتر فکنم چون خیلی رفیق باز بودنت داره اذیتممیکنه تو فکن من هر اخ ...

اره ی خورده بیشتر فک کن.

امروز ۲شهریور۱۴۰۳ ساعت ۱۶و۳۰دقیقه اولین لگدزدنای نی نیمو فهمیدم الهی قربونش برم دخترنازم نفس مامان  خدایا مسافرکوچولوموسپردم بخودت بسلامت ب مابرسون  

رفیق بازا تا ضربه شدید از طرف رفیق نخورن دست ب نمیدارن از رفیق بازی، در ضمن اصلا زن باباش راضی هست این تعداد دختر و پسر جوون بریزن تو خونش؟

و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی ، پوسته‌ای بیش نیستند. و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند…

من حتی بهش میگم درست نیست این همه آدمو برداریم بریم خونه اونا شاید اصلا راحت نباشن اینجوریولی رفیقاش ...

الان می خواستم همین بگم 

چطور این همه آدم می خواد بره خونه کسی مهمونی 

شما رفتید در اولین فرصت به همسر پدرشون بگید که راضی به مزاحمت نبودید 

بچه ام نیست ولی اگ در کل حس می‌کنی زیادی رفیق بازیه از نصف راهی که داری میری برگرد واقعا میگم

از طرفی دیگه امیدی به ادامه رابطه ندارم چون یکی دوتا 

اختلاف نیست از طرفیم میترسم جداشم چون تو خانوادمون

چیز بدی میدونن موندم کاملا تو زندگیمو انتخابی که ازش

پشیمونم 

رفیق باز خوب نیست الان تکلیفتو مشخص کنبگو بین منو واونا یکیشو انتخاب کن

میدونی چیه زبونی بگم یه چشم غره میره میگه معلومه که تو

ولی تو رفتار خیلی بهشون اهمیت میده

خیلی سخته من شوهرم به زور درست کردم اونم هنوز درست شدنش یکم بهتر شده

هر کس نظری داره و فلسفه ای اگه با فلسفه و نظر شخصی من مخالفی تعارض نکن چون کم پیش میاد نظرمو عوض کنم زندگی خیلی چیزا یادم داد فهمیدم عشق فقط خداست

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز