به دخترم از صبح اینا رو دادم صبحانه دو لقمه متوسط نیمرو بعد اون شاید یه ساعت بعد سه چهار قاشق آش رشته دیشب بعدش یه نصفه بستنی حصیری بعدش ماکارونی اندازه خیلی متوسط مثلا وسط خورشت خوری کمی بیاد بالا بعدش بالشتک با شیر مثلا یه لیوان شیر و ده دوازده تا بالشتک بعدش یه شلیل بعدش شام شد دوباره ماکارونی اندازه ظهر با ماست الانم دو سه تا پنکیک درست کردم براش خورد با کمی شیر قرص ویتامین د 3 هم یه روز در میون بخدا کسی دخترم رو ببینه فک میکنه سو تغذیه هست اینقدر لاغره 22 کیلوعه میره کلاس دوم بعضی بچه ها رو میبینم خیلی خوبن میگم نکنه من بهش نرسیدم این وضعش شده بنظرتون اونا بیشتر میخورن اینم بگم آزمایش دادم خداروشکر مشکل خاصی نبود
دنبال عیب و ایرادی ؟؟؟ به جای اینکه یه ذره بین دستت بگیری یه آینه دستت بگیر...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
یه راه حل بگم اگه مشکل خاصی نداره؟ بعد غذا بهش دسر مقوی بده مثل بستنی که روش پودر پسته یا هر مغزی ریختی یا ژله که با شیر درست کردی یا نون خامه ای و .... فقط حتما بلافاصله بعد غذا باشه تازمان غذای اصلی باشه این طوری به مرور هم وزن میگیره هم حجم معدش بیشتر میشه کم کم غذای اصلی هم بیشتر میخوره
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
خواهر من ۱۹ کیلوعه میره کلاس دوم احمقه واقعی مثلا شام بهترین غذارو داریم نمیخوره خیلی اصرار کنیم دیگ ...
مشکل همینه خیلی اصرار میکنین بذارین اگه کسی هم تعارفش میکنه مادر یا پدر باشه اصرار هم نکنه حتی برای چیدن غذا ازش کمک بخواد یا شستن ظروف خیلی تاثیر داره
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
یه راه حل بگم اگه مشکل خاصی نداره؟ بعد غذا بهش دسر مقوی بده مثل بستنی که روش پودر پسته یا هر مغزی ری ...
اتفاقا همیشه بستنی داریم توی هفته شاید دو سه تایی میخوره نون خامه ای هم اتفاقا دوست داره شوهرم گاهی براش میگیره بنظرم این وزنش در مقایسه با خوردنش خیلی کمه
دنبال عیب و ایرادی ؟؟؟ به جای اینکه یه ذره بین دستت بگیری یه آینه دستت بگیر...
اتفاقا همیشه بستنی داریم توی هفته شاید دو سه تایی میخوره نون خامه ای هم اتفاقا دوست داره شوهرم گاهی ...
بله کمه اما با تهدید و جایزه شرطیش نکنین بیشتر باب دلش غذا درست کن....من منظورم میانوعده نبود اون سر جاش من منظورن این بود که حجم معده رو بیشتر کنین با همزمان غذا وخوراکی پر کالری که دوست داره
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
همون مامان بابام بهش میگن اگه بهش نگن که خودش اصلا متوجه نمیشه که گشنشه باید بیاد بخوره
همه دور هم مگه غذا نمیخورین ؟ خوب اونم یاد میگیره اما کلا بچه های لجباز بهشون اصرار کنن برعکس جواب میده
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"