خودت قبول کردی دیگه
وقتی میگیم بچه رو شوهر ندید اینه ،اون موقع فکر نکردی زندگی با یه خانواده دیگه سخته؟
ریدی ابم قطعههه
ای بابا شاید مرد راحت شدی بچه بیاد سرگرم میشی
عزیزم دیگه انتخاب و تصمیم خودت بوده
دیگه باید منتظر بمونی پدر و مادرش عمرشون تموم شه ..
خب ۲۰ سالته ادامه تحصیل بده
خودتو مشغول درس کن
اگه نمیشه برو ی حرفه ای یاد بگیر و خودتو سرگرم کن
قرار نیس چون باهم زندگی میکنید پاتون به هم بندید که
20سالته؟عزیزم.گناه داری شرایط سختیه ولی باهاش کنار بیا.با مادر شوهرت رفیق شو.خودت سر صحبت و آغاز کن.بیرون برو.کتاب بخون تا حالت خوب بشه
روزگار من تداعی کردی
بچه اولم بدنیا اومد
یکساله که راه افتاد جداشد خونمون
از بس پسرم اذیت میکرد
خونه نزدیکشون اجاره کردیم رفتم راحت شدم
البته رابطه را خوب نگه داشتم
دوسال پیششون بودم همش به طلاق فکر میکردم
۱۴سال گذشته یاد گذسته تنم را میلرزونه
کندر بخور از الان بچه ات فضول و باهوش بشه
خودشون بیرونت میکنن
فقط راهش بری اجاره
الان نی نی داری به فکر خودت باش
سعی کن اول آروم شی
این همه کتاب و مدیتیشن و اینا قرص اعصاب هم که نمیتونی بخوری
یه فضای شخصی درست کن برای خودت اتاقی جایی
بارداری رو بهونه کن یکم فاصله بگیر تو اتاق استراحت کن یا لب ایوونی ،حیاطی جایی
این پیشنهاد دوستمون که گفت قالی خیلی خوب بودا
الان که تو این شرایطی فقط تمام تلاشتو بکن که به خوبی بگذره ،خیلیا قدیما زندگی کردن با این شرایط و بد تر از این و زنده موندن
چه بد شدددد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
