باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
چرا جملات سطحیتان را با «ما مردها با ما زنها»شروع میکنید؟لطفا کژی،کمبود های عاطفی و ایراداتتان را به پای کل جمعیت زنان یا مردان ننویسید.مثلا بگویید من زیاد دروغ میگویم نگویید ما مردها نمیتوانیم راست خیلی چیزها را بگوییم.یا بگویید من بداخلاقم نگویید ما زنها تمام پاییز خلقمان تنگ است...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
برای بچه های من هم دعا کنید پسرم امسال ارتوپدی رو تمام میکنهو دخترم هم تخصص داروسازی میگیره اما در ...
چشم حتما🩷🩷
انشالله موفق باشن همیشه دیگه آخرشه گلم
دیروز رفتم فیلر زدم صورتمو دکترم ی پسر جوون بود یساله مطب زده و کار زیبایی انجاممیده داشت میگفت من خیلییی خسته میشم ولی چ میشه کرد انتظارمون از پزشکی و زندگی تو اوج جوونی چیز دیگ ای بود
گفتم از لحظه لذت ببر گل فکر و حرص جوش اینده رو نخور