حتی مراسم ختم هم شرکت نکردن
شب اومدم خونه زنگ زدم بهش چرا نیومدید چرا شرکت نکردید؟ابروی مارو بردید همه مادرشوهر و مادرزناشون بودن الا مال ما
بهم‌گفت ماشینم چندروزه دستتون بوده گفتم بوده که بوده وطیفته وقتی ماشین نداریم دستمونو جلو کی دراز کنیم چرا منت میذاری یه کاری میکنی؟
گفت عروسی که از خیابون پیدا بشه بهتر از این‌نمیشه
اخه مادرشوهرم ما داشتیم خرید میکردیم مارو دید و خواستگاری کرد
و....
خیلی چیزا گفت و گفتم
اعصابم خرده از دستشون
حتی یه پیام تسلیت برام نفرستادن
انگار از طویله اومدن یکم اداب اجتماعی ندارن
وای چرا ببنتون حرمت نیست از خیابون پیدا شده یعنی چی
عجب
نباید زنگ میزدی بعدا تو مراسم اشناهای اینا جبران میکردی براش
میگفتی مادرشوهر خیابونی هم بهترازتونمیشه،گله نمیکردی جبران میکردی این مادرشوهر خواهر،برادر،خاله،عمو،مادر داره ديگه
اصلا نباید گلایشو میکردی شما عزادار بودی خودتو سرسنگین میگرفتی خودشون متوجه میشدن بوقتشم جبران میکردی
من تجربه کردم
توقع از آدمهای سرد وبی محبت
فقط آدم را کوچک میکنه
دیگه وقتی مستقیم میگی وظیفه تون هست به من ماشین بدین اونم باید یه جوابی بده
مشخص هست هر دو طرف هربار همدیگر رو میشورید پهن میکنید رو بند
داشتی ماشینشون رو میگرفتی بهشون میگفتی ساعت ختم رو ، با خودت میبردیشون
دختر خوب چرا خودتا خراب کردی نهایتا واسه فوت همه اقوامش توهم نمیرفتی
اخه بار چندمه
پدربزرگمم مرد شرکت نکردن یه زنگ نزدن مامانم تسلیت بگن
خسته شدم انقد گفتم ول کن ول کن
انگار نه برا من ارزش قائلن نه برای پسرشون
به من‌میگه چه صنمی با عموی تودارم من؟؟؟
تو به خاطر پسر و عروست باید تسلیت بگی نه عموی من
تو طویله بزرگ‌شدن
مادرشوهرا البته بعضیا مرض دارن،مادرشوهرم یه سینی کج وکوله ،کهنه مسی بر داشته اورده کادو ،بدتر ارزون توش رب و روغن ریخته بود از دیشب از حرص می ترکم موندم چیکارش کنم
ما تهرانی هستیم .
زیاد رسومات رفت و بازدید و شرکت در ختم نداریم .
یک نفر از حج اومد .
خواهر داداشش دو تاشون ولیمه نیومدند .
دعوا هم نداره .
