روضه داشت مادر شوهرم من باردارم 4ماهمه یک زنگ نزدن یک حالی بپرسن امروز که رفتم هیچ کدوم ی تبریک خشک و خالی نگفتن اصلا نپرسیدن چند ماهته بچه چیه دوتا از خواهر شوهرام که اصلا حرف نزدن باهام انکار نه انگار باردارم خیلی فرق میزارن بین منو جاری هام پدر شوهرم دست دادم دست نداد واقعا دلم شکست همیشه هر موقع رفتم اونجا داغون برگشتم با حال خراب دیگه نمیکشم میخوام کلا دیگه نرم همیشه خدا از من طلبکارن
نظر شما در مورد قطع ارتباط چیه