دیشب اینجا بودیم قرار بود امروز بریم هی براشون اینکارو بکن و اونکارو بکن هی اصرار شام بمون یکم شوهرم برو بیرون تا شام بخور که دیرمون شد حالاهم تشریف برده ی جا کار داشته گفته بیام ی کاری میکنیم که مطمعنم این ساعت شب میکه دیره مجبورم به زور امشبم اینحا بمونم من اصلا راحت نیستم خونه بقیه بمونم همینطوری دو رپز تعطیله باشد تشریف بیاریم اینجا یا مادرش امر داره الان مونده این نصفه شب برم یا بمونم اگه بمونمم فردا بهم خیلی سخت میگذره به زور باید اینجارو تحمل کنم درضمن ماشین نداریم که الان راحت راه بیوفتیم بریم هوووف
مادر شوهر پدر شوهرمم رفتن بخوابم زود میخوابم من عین منگلا تنهام
مادر شوهره شوهر بالشت پره مادر شب زیر سره مادرررررررررر مادر شوهره مادر
ن اگه نزدیک هستین برگردین خونه خودتون
راهتون خیلی دوره؟
یه شبه برای خودت سختش نکن
سخت نگیر بابا
دفعه دیگه خواستی بیای
بهش بگو میخوام برگردم اگه بد قولی کنی
نمیام
الانم نشون نده ناراحتی
لجبازی کنی بدتر میکنن
هرچی بگی میخوام بمونم خودشون پرتت میکنن بیرون
این بار که گذشت دفعه بعدی به همسرت بگو عزیزم منو میزاری خودت میری دنبال کار من اینجا هم موذبم هم حوصلم سر میره ، با هم بریم بشینیم برگردیم باهاش صحبت کن
ننمیتونم همیشه اینطوری بیام که قبلا همینکارم کردم گفتم اگه نیایی نمیام اونم اقا به غرورش بر میخوره بگه حرف ترو گوش مردم میگفت حالا بیا بریم ولی قول نمیدم
نه از این خبرا نیست من بیام شوهرم مل داره کل تعطیلاتو اینحا باشه من دیکه حالم داره از اینجا بهم میخوره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
