۱۹ سالمه همیشه مستقیمو غیر مستقیم بهم گفتن اضافی چند ماه پیش بهم گفتن بیخ ریشمون موندی کسی نمیاد سراغت با بغض گفتم دلشونم بخواد گفت کی دلش بخواد کی کی؟؟؟؟
بخدا خوشگلم خوش اخلاقم تا الان ۲ تا خاستگار داشتم الانم با یکی دوستم یه دو سه هفته دیگه میاد خاستگاریم
امشب سر سفره بودن داشتن یه غذایی رو میخوردن که با غذای من فرق داشت دلم خواست رفتم به بابام بگم بابا دوتا قاشق میریزی تو ظرفم لکنت گرفتم بغض کردم😔💔
ازشون میترسم جو خونه وحشتناکه
بخدا قسم احمقه عالمم اگه با عشقم ازدواج کردم دیگه برگردم تو این خونه
این حسای مزخرفه اضافه بودن حق منه مظلوم نبود