من روزایی گذروندم که از مرگ بدتر بود درد خیانت و درد طلاق و درد دادگاه همه رو با هم داشتم تجربه میکردم و باید خودم قوی نشون میدادم اما یه عده مثلا فامیل که قضاوتم کردن هیچوقت نمیبخشم این آدما تو روزایی که من داشتم درد میکشیدم رو زخمم نمک پاشیدن ،دلم شکستن و قضاوتم کردن بیشتر از خراب شدن زندگیم از حرفهای اونا ناراحت میشدم و میشم باهام عین یه آدم کثیف رفتار میکردن چرا چون شوهر لا شیم نبخشیدم و رفتم دادخواست طلاق دادم هنوزم باهام حرف نمیزنن جایی منو دیدنی محل نمیدن من به این آدما هیچ بدی نکردم امیدوارم این درد قسمت بچه هاتون بشه تا بفهمن من چی کشیدم 💔💔
اتفاقا بایدبدترازخودشون بشی تا گوه خور زندگی کسی نباشن و رفتاری صد برابر بدترازخودشون کنی و با اینجور ادما قطع ارتباط کرد و واگذارشون کرد ب بالایی و تمام
ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم دارم جدا میشم ،صد خودمو گذاشتم برای زندگی اما هرچی دلشون خواست پشت سرم گفتن بدتر ازهمه همسرم بود با همه چی ساختم اخر سر گفت بدرد هم نمیخوریم جالبه میگفت ادم باید راز نگه دارباشه چون اگه پشت سر کسی حرف بزنیم دید بقیه عوض میشه اما هرچی درمورد من میدونست به بقیه گفت...منم به خدا سپردم گفتم خدایا اینا منو نمیشناسن اما تو میدونی دلمو شکستن دلشون بشکن.
کلا ادمهای سمی همینن منم سر زایمان اولم چن ماه بعد زایمانم افسردگی داشتم کمک بخوره تو سرشون بدتر نمک هم به زخمم میپاشیدن البته همیشه بابت این موضوع خداروشکر میکنم که ذاتشون به من نشون دادن دیگه براشون تره هم خورد نمیکنم