خلاصه بگم به شدت عاشق اقا پسری هستم که داره دیوونم میکنه چند شب پیش تو تاپیک قبلیم گفتم قرار بود بریم خونشون سر بزنیم اما تنها کسی که نبود فقط خودش بود چون الان یکسال و نیمی میشه رفته سربازی ولی فکر کردم مرخصی گرفته بخاطر مادرش چون رفته بود سفر اربعین اما دیدم نیست بعد شبش خواب دیدم مامان و بابام به زور منو حتی بدون حضورم عقد بستن با یه مرد دیگه که دوستش نداشتم و..... ادامه