اون آدمی ک میومدم اینجا با ذوق از دیت رفتنمون میگفتم
دیت سوم هماهنگ کرد با دوستم برام تولد گرفت خودم خبر نداشتم خیلی خوشحال بودم🥲💔
وقتی اومدیم ک منو برسونه بهش گفتم گوشیتو بده ببرم خونه فردا برات میارم گفت ببر فکرشو نمیکرد ببرم منم بردم
بعد گفت نبرش لطفا دستاش میلرزید🥲💔
ولی گوش ندادم وقتی گوشیو بردم تا صبح چک کردم حالا من بودم ک دستام تنم میلرزید پشت سرم فحش داده بود ک هیچ با رفیقش دوتا دختر رفته بودن بیرون اما رل نزده بوده هنوز ولی لاس چرا با دختره چت کرده بوده اما چتارو پاک کرده بوده شات هاشو فقط از پی وی رفیقش پیدا کردم چتارو پاک کرده بود. حتی یه شات دیدم تو پی وی رفیقش از یه دختر دیگههه رلم بهش تبریک تولد گفته بود ولی سیوش کرده بود کانال پروکسی🥲💔
تو یه روز هم خوشحال شدم هم شکستم 🫠💔
فرداش رفتم گوشیو بدم افتاد به پام گفت توروخدا بمون
چجور بمونم مگه دیگه منی وجود داره🫠💔
حالا همش پیام میده ک بمون درست میشم میشم همونی ک میخوای دوسش دارم خیلی 🥲💔
ولی چطور مگه میشه بازم مثل قبل اعتماد کرد💔