تا چند سال پیش وقتی میدیدم تو کوچه آن با اخم ی سلام میدادم و میرفتم من شاغل بودم اونا همه بچه کوچیک داشتن پارسال من زایمان کردم و دیگه نرفتم سرکار
امسال بچم راه افتاده و واقعا جایی رو ندارم ببرمش خونمون هم حیاط نداره وقتی میبرم تو کوچه آنقدر بچه هست ذوق میکنه باهاشون بازی میکنه و چون بچم خیلی شیطونی و نو پا هست مدام باید مواظبش باشم بعضي وقتا باهام همکاری میکنن و کمک میکنن
البته اینم بگم هر روز نمیریما شاید در هفته ی بار یا دوبار
اره میشینن همسایه های قدیمی هستن مگه چه عیب داره؟ واسه من ک تنهام همسرمم نیست و کلی مشگلات ...دارم خیلی خوبه میشینم کنارشون والا چیز خاصی ام نمیگن درحد اینکه درد ودلی چیزی بگن خوبه یکمم تجربه کسب میشه😆درکل من دوست دارم حس خوبی بهم میده یوقتا ازاین چهار دیواری دلم میگیره حالم بهم میخوره البته ما اخرشبا ساعت۱۰ واینا میشینیم دم در خونمون یکی دوساعت بعدم میرم خونه هامون اینم بگم اونجا تقریبا۷/۸ تا همسایه هستیم ک میشینن و کسی اعتراضی نداره چای ومیوه و یوقتا قیلونم هست😁 بستگی ب شخصیت هرکسی داره من ک دوست دارم
جایی که من زندگی میکنم ساختمونه اصلا هیچکس هیچکسو نمیشناسه حتی با فامیلی هم نمیشناسه ولی تو محله مادرشوهرم و محله خودمون پر از ایناس واویلا اینقدر فضولن یجوری نگاهت میکنن که خودت متوجه میشی همون لحظه دارن تحلیل و بررسیت میکنند من محلشون نمیدم همسرمم همینطور وای به حالم که اگر یه سلام کنم جدوابادمو جستجو میکنن
خونه ی ما دورِ دوره ، پشت کوههای صبوره پشت دَشتای طلایی پشت صحراهای خالی خونه ی ماست اونورِ آب اونورِ موجهای بی تاب پشت جنگلای سروه توی رویاست،توی یه خواب،پشت اقیانوسِ آبی پشت باغای گلابی اونور باغای انگور پشت کندوهای زنبور خونه ما پشت ابرهاست اونور دلتنگیِ ماست تهِ جاده های خیسه پشت بارون پشت دریاست💖💖💖💖💖💖💖بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه حتی الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشم اَتل و متل بهار بیرونه مرغابی تو باغش میخونه باغ من سرده همه ی گلاش پژمرده دونه دونه بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه دلم تنگه پرتقالمن گلپر سبزه قلب زار من منو ببخش از برای تو هرچی که بخوای میارم اَتل و متل نازنین دل زندگی خوب و مهربونه عطر و بوش همین غم و شادیه کوچیک و بزرگمونه.💖
من به داستان شد برامون به مستاجر فظضول از ساختمون بغل داریم میرفت از جاهای دیگه همه رو جمع میکرد تو کوچه به پسر بیش فعال و بی ادب بزرگ داره با موتور روزی چند بار گاز میداد و خلاصه سر یه موضوع دیگه این کوچه مستند رو مطرح کردم هر چند شب رفت چند تا همسایه خاله زنک به نشانه مخالفت جمع کرد تا ۱۲شب نشستن و ای ما دور تا دور خونمون که ویلایبه دوربین نصب کردیم و هشدار دادم به صاحبخونت میگم الان خدارو شکر کمتر شده به هیچ وجه با هیچ همسایه سلام نمیکنم و با تخم رد میشم بهترین کار سطح محله رو پایین آورده بود