خسته شدم از صبوری کردن زندگیمون از همه خراب تره از طرفی فکر میکنم برا گناه هاست ولی خیلی بدتر و فتنه تر و شیطان تر از ما مشکلات مارو ندارن
از طرفی منم سومین ساله کنکور قبول نشدم مامانم هم امروز رفته پی مشاور داداشم بهش گفته خیلی پسرت بیخیال هست ریاضیش افتضاح هست خیلی بد گفته از وضعیتش همش مادرم ناراحته میگه همه میگن بچه های فلانی هیچی نشدن
از طرفی پدرم بیماره یکسره ار حال ناله اس صبح تا شب صداش تو گوشمون حتی برا دسشویی رفتن کمک میخواد
وضع مالی هم افتضاح مادرم فشار کاری هم روش هست به خدا دیگه نمیکشم