دوست همسرم گفت بیا فروشنده مغازه ش بشم تازه راه انداخته بود، قرار بود برای شوهرم کار پیدا کنه هی بازی رو کش میداد یک سال و چند ماه شد آخرم نه کار رو درست کرد نه حقمون داد هفت ماه حقوقم رو خورد
همسرم منو خیلی اذیت کرده از کارش اومد بیرون
بیکاری بی پولی باعث شد به هر ریسمانی چنگ بزنم برای بهتر شدن اوضاع که باعث و بانیش همسرم بود
و هرگز خودمو نمیبخشم بخاطر اون مدت که دخترمو تنها گذاشتم که آقا کار پیدا کنه بره سرکار
دست آخر هم پسرخاله م کارش رو اوکی کرد بماند که چقدر التماس اونو کردم