دخترم دو سال و چهارماهشه، خیلی وابسته شده، گفتم این چند روز که تعطیله و خونه هستم از پستونک بگیرمش، از صبح بهش ندادم و هر بار بهانه گرفت با یه چیزی سرگرمش کردم، این روش خوبه بنظرتون یا ممکنه فراموش نکنه و بیشتر اذیت شه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سر پستونک رو ببر یا سوراخ کن ببینه نمیتونه بمکه خودش ول میکنهیا پستونکو بزار توی جعبه کادو بگو فرشته ...
اتفاقا هر هفته یه پستونک براش میخریدیم چون با دندوناش تیکه میکردش😁 بعد غصه میخورد که چرا خراب شده و ما هم یکی جدید میخریدیم و میگفتیم همونو درست کردیم برات
زن داییم و داییم تو یک سالگی از پستونک گرفتنش ... یادم میاد تا سه روز بی قراری میکرد اما یادش رفت .... طبیعیه دیگه
بیا به جرم عاشقی بکش منو نرو 💔نگاه کن این آن نحیف و زار و خسته رو 💔تو رو به جون خاطرات خودمون بمون 💔...بیا و راحتم کن از نگاه آدما ... نذار بگیر دامنم رو آه آدما 💔بگو چرا باید بسوزه لحظه های من بخاطر نگاه اشتباه آدم ها
بار خدایا! با یاری تو، تو را ثنا میگویم به خاطر آنچه به وسیله آن موفق به ثناگویی تو شدم و به اندازه نیت فاسد و یقین ضعیفم علیه خودم و به آنچه که تو سزاوارش هستی اقرار میکنم:بارالها، تو خوب معبود و خوب پروردگاری هستی و من بد پرورش یافته ای هستم!تو خوب مولایی هستی و من بد بنده ای!تو خوب مالکی هستی و من بد مملوکی!چه بسیار گناهی که مرتکب شدم و تو عفو نمودی و چه بسیار جرم هایی که از من سر زد و تو از آن گذشتی!چه بسیار خطاها کردم، ولی مرا مؤاخذه نکردی و چه بسیار بدی ها که عمداً مرتکب شدم و تو از آن درگذشتی!و چه بسیار لغزش ها که از من سر زد و از آن چشم پوشی نمودی، و مرا بر غفلتم مؤاخذه نکردی!اینک این منم که به خود ظلم کرده ام و به گناهم اقرار و به خطاهایم اعتراف دارم. پس ای آمرزنده گناهان! از تو میخواهم که گناهانم را ببخشی و از لغزش هایم درگذری، پس به نیکی اجابت کن که تو سزاوار اجابت و اهل تقوا و آمرزشی!)