اگه ناحق حرف میزنم بهم خواهرانه گوشزد کنین لطفا عشقای دلم
ما بعد از سه سال داریم میریم سفر
تو این سه سالم فقط یا سوگ داشتیم یا مشکل مالی
اونم از جانب پدرم
حالا ک بعد از نود و بوقی داریم میریم سفر ب پسر عموی ۱۵ ۱۶ سالمم گفته بیاد،فقط چون یتیمه و داره پیشش کار میکنه،ما خودمون بزور جا میشیم تو ماشین
۵نفری داریم میریم اونم بیاد میشیم ۶نفر
ترجیح میدم اینطوری سفر نرم،بخدا چند بار همین پسرعمومو بردیم سفر ماشالله درشتم هست کول و کمر برامون نمونده
اگرم چیزی بگم نه تنها باز سفر رو میریم،بلکه قهر هم میکنه پدرم،مادربزرگمم میخواد بیاره،کل سفرم با اخلاقش زهرمون کنه
مادرمم راضی نیست ولی طبق معمول چیزی نمیتونه بگه
توروخدا قضاوتم نکنین،حق اینو دارم که ی سفر خانوادگی بخوام.ضمن اینکه ما هیچ وقت ب این عموم زحمت ندادیم ک سفر بریم باهاش
بعدم مگه ما حق نداریم ی کلمه سوال بپرسه راضی این اینم بیاد؟