18 سالمه
با دوستای خواهرم که 15،16 سالشونه رفته بودیم حرم شاه چراغ(ع)
من خواب بودم
بعد یه خادم اومده بود به یکی از دوستای خواهرم گفته بود چند سالته بعد اونم سنشو گفته بود اونم گفته کوچیکی
بعد اینا گفتن یکی اینجا هست 18سالشه ولی خوابه
یهو چادرو از رو من کشیدن کنار من از خواب پریدم به یه حالت شک
من اونموقع گیج بودم نفهمیدم
وقتی بلند شدم پرسیدم چرا اینکارو کردین دلیلشو گفتن
بعد مثل اینکه خانمه نپسندیده بود.
من خیلی اعتماد به نفسم کمه
همیشه هم از خدا میخوام یکم اعتماد به نفسمو بیشتر کنه
نمیدونم چرا با اینکه خدا میدونه من اعتماد بنفس ندارم همچین اتفاقی رو برام رخ داد
خواهرم اومد برای پدر و مادرم تعریف کرد الان خیلی خجالت میکشم.