میدونین شوهر من خیلی حسوده
مثلا اگه من جایی بدون اون برم و بهم خوش بگذره
بعدش از دماغم درمیاره
یا مثلا اگه باهم بریم خرید
بعد اومدن به خونه همش میگه انقد خرج کردی و فلان و بازم از دماغم درمیاره
یا مثلا چندین بار بخاطر کارش مجبور شد شب رو تو محل کارش بمونه( تو یه کارگاه کار میکنه)
صبحش شش هفت اینا بهم زنگ میزنه
میگه اعههه هنوز هم خوابیدین من تا الان نتونستم بخوابم
ولی اگ من جای اون بودم میگفتم بزار بخوابن😭🥲
من بخاطر اون قید دوستام رو زدم جون اون دوست نداشت
ولی اون با اینکه من چندین بار بهش گفتم بازم از سرکار که اومد میاد خونه میره پیش دوستاش تا یازده دوازده اینا
وقتی هم که من میگم مارو ببر بیرون میگه خسته ام
اما اگه من بگم خسته ام و امشب بچه رو تو بخوابون میگه وظیفه ی تو عه