اینم بگم اقا رفتارش تو همههه موردها از همه اطرافیانشون سر تر بود کلی دوست داشت خانم رو و عاشقش بود رفتاراش عاشقانش ۱۰۰ بود، تو ۱۰ سال یبارم رفتار بد نداشت
یعنی تنها مشکلش همین شکش بود ، البته شک نداشتها مطمعن بود
میپرسین مدرکش چی بود؟ باید بگم هیچی ، هیچی هیچی
حس میکرد و تا اسمونم به این حسش اعتماد داشت و مطمعن بود ، یچیزایی دیده بود البته
مثلا اینکه وقتی بچه اپل خانومش داشت بدنیا میومد شوهرش سرکار بود نبود شهرشون برادرشوهره برا خانومه و مادر شوهرش غذا برد بیمارستان (برادر شوهره دختر رو از خانوادش خاستگاری کرد واسه داداشش ، خودشو مسئول میدونست خیلی نسبت بهش و حواسش یهش یود) هرچند خراب هم بود، خیانت میکرد به زنش و اینو هماما مثل سرپرست بوده واسه کل خانواده و هرکی به مشکل میخورده به همین برادر شوهره میگفتن
این خانم ۱۰ سال تحمل میکنه تهمت و تهدید از طرف شوهرش رو چون منتظر بوده حال شوهرش خوب شه ، دست از شک برداره
میگه که حتی خیلی پیش میومد از سر کار میمود شوهره بی صدا می ایستاد اینو زیر نظر میگرفت و یعد چند دقیقه صدا میکرد
خانومه میکه اقا بیا پرینت بگیر از گوشیم، هرکاری فکر میکنی لازمه تا دستم رو شه بکن خلاصه پرینت میگیرن هیچی هم از اون برادره نیست یعنی همه رو خود شوهرش بهش گفته زنگ بزن مثلا ماشین خراب شد شوهره نیود گفت زنگ بزن فلانی بیاد کمکت همچی اوکی بوده، شوهره میگه که خب نه شاید یه گوشب مخفی داری
( خواهراش اینطوری بودن، گوشی مخفی داشتن مجردیشون)