یارو شبیه افغانیا بود لاغر و قدش هم ازم کوتاه تر بود 😑
تو پارک نشسته بودم چهار چشمی زل زده بود بهم
بعد من خوش خیال فکر میکردم حواسش بهم نیست 😐
بعد رفتم نیم ساعت داخل یه مغازه که کار داشتم دیدم یکی داره پا به پام تو خیابون میاد 👩🦯😑
من رو میگی یهو سریع مسیرم عوض کردم
هم می ترسیدم هم خندم گرفته بود برگشت عقب نگاه کرد دید من مسیر عوض کردم 🤣
ولی خیلی حس بدی بود