خیلی ناراحتم خیلی
حس میکنم خیلی دلش شکسته خدا از زمین برداره این تفکرات مسخره رو
اعصابم خورده هرچقدر پیام میدوم دوست دارم باشی به خدا خبر نداشتم مامانبزرگ قراره چی بگه میگه نه صلاح نیست بیام خدا خوشبختت کنه
رابطمون زیادی صمیمی نبود
ولی اصلا باور ندارم که چون این طلاق گرفته زندگی من بد میشه
اعصابم خورده
بگین چیکار کنم