رابطمون بخاطر دخالت و توقع خانوادش بهم خورد..دختر زیر ۲۵ توزندگی برادر چهل سالش دخالت میکنه برا همشون تصمیم میگیره...دیروز رفتم با مادرش حرفامو بزنم خواهرش همین دختره از خونه بیرونم کرد گفت گمشو بیرون ..بماند که خود خدا هم برام گریه کرد اون زمان..سریع زنگ زد برادرش گریه که اومد بنا بی احترامی کرد..میخام آینده این دختر بهم بگید همین
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خدا حقش رو بذاره کف دستش.یکی از خواهر شوهر ای آبجیم تا مرز خودکشی کشومد آبجیم رو یعنی یه عنتر به یه خونواده ده نفره حکومت میکرد زبون تلخ و نیشداری داشت .به بار نامزد کردن یه سال نامزد بود پسره روز عقد نیومد که نیومد.بار دوم با یه مرد متاهل ازدواج کرد که بعد چند سال اونم ولش کرد رفت و هنوزم ازش خبری نیست بعد ده سال.الان افسردگی شدید داره. تومور خوشخیم مخچه که به مرور زمان کورش میکنه.جالب اینجایت الان آبجیم میبرتش دکتر و اینور و اونور