اون اولای زن زندگی ازادی بود
یه دختره تو بی ار تی تو حالت لب گرفتن
نزدیک پسره بود
تو صورتش بود ها کاملا.....
و همونطور تو صورت هم بودن
میخواستن بقیه ببینن انگار و....
دختره ی احمق بیشعور
گفتم خودتو جمع کن
اینم لبخند میزد روانی....
اصلا هم حالش و نوع لبخندش
حال عاشق و معشوقی نبود که بگم خب
حالا یه حسی بودو یه غلطی کردن دیگه.....
بیشتر انگار خوشش اومده باشه که
صدا درآورده یا حس پیروزی میکرد احمق
یادم اومد همین دختره رو تو همون ایام تو مترو هم دیده بودم حالت ناجور دیگه ای....
انگار که مثلا دور بچرخن و بخوان عادی سازی کنن
خودش بود واقعا ولی پسره رو یادم نمیومد
داد زدم سرشون گفتم جمع کنید خودتونو
مگه اتوبوس اتاق خوابه
هر غلطی میخواین بکنید حق ندارید تو اتوبوس و...
همه موافق بودن
خیلی چندشه که جلوی یه عالم آدم
که معلوم نیست چند نفر مشکل خانوادگی دارن چند نفر مریضن چند نفر شوهر ندارن یا زن ندارن، بچه نشسته
آدم بیاد یه همچین غلطی کنه
فکر کن انقد بیشعور بود!!!!
بچه نشسته اینجا نفهمِ ۲۵ ساله!!!!!
۱۵_۱۶ساله هم نبود بگیم از سر فشار بلوغه...
میفهمید چیکار میکرد
پسره ولی ترسید
پیاده شدن
همینا هستن که قبح عمل جنسی رو میریزن
لااقل تا وقتی بد باشه، مردم کمک میکنن
حق به تو میدن
هر جا غلط اضافه دیدی،
اعتراض کن....
هنوز قبح داره، بخاطر همین
مردم هم کمکت میکنن
قبحش که بریزه میگن خب کرد دیگه
مریض بود و رفت! بیخیال!
ولی نباید بذاری به حریم خصوصیت
اونم تو جای عمومی
تعرض بشه....