من چندسال پیش نمیدونم شاید ۱۷-۱۸ سالگیم عاشق یک پسری بودم ولی بهش نگفتم که روش کراش دارم تقریبا ۴-۵ سال میخواستمش و بارفتارایی که من میکردم هرپسری بود میفهمید دوسش دارم ولی اون نمیدونم فهمیده بود یانه هرچی بود همش بی محلی میکرد نسبت بهم ۵ سال ازم بزرگتر بود به هردری زدم بهش نزدیک بشم ولی با بی محلیاش خوردم کرد قلبمو له کرد اونقد نذرونیاز کردم برای بدست اوردنش که فکرکنم تو دنیا هیچکس تاحالا ی نفرو اینجوری نخواسته من با خواهر رفیق صمیمی ام این موضوعو تازگیا بهش گفتم که اره من اون سالا ب داداشت حس داشتم اینا ( الان ازدواج کردم ) بهش گفتم اینارو بعد ی مدت گذشت چندروز پیش بهم گفت میخوای شمارشو بهت بدم باهاش صحبت کنی اولش گفتم خب نه چرا باید باهاش حرف بزنم ولی خب بعد باخودم گفتم بزار بهش بگم که اون موقع چیکار با دلم کرد حسرت نگفتن عشقمو نخورم بنظرتون بهش بگم یانه؟
معلومه که نه
پسرا یکم کرم کونی دارن بفهمن عاشقي تمومه کارت
باید بزنی زندگی شونو خراب کنی رو سرشون
معلومه که نه
بعد یک زن سبک پیشش جلوه می‌کنی
خدا نکرده اگ همسرت بفهمه می‌دونی چقدر بد میشه
گذشته دیگه شیطونو لعنت کن
نه
خیانت حساب میشه .
تو الان حتی فکر هم نباید بهش بکنی
اصلا اشتباه کردی به خواهرش هم گفتی
حماقت نکن.
میخوای راه خیانت رو باز کنی؟
متاهلی و دنبال یه ادمی که الکی تو سن هیجانات کاذب فکر خودتو مشغولش کردی و بری بگی با من چه کردی؟
اونم. میگه من هیچ کاری نکردم تو مشکل داشتی براخودت بریدی و دوختی و حس داشتی.
حرف زدن خوبه شاید یه زوایای مبهم اون شخص برای خودش داشته باشه به شما بگه دیگه
به این فکر کن اگه همسرت بفهمه چه حسی پیدا میکنه
دیوانه ای پرونده ی بسته شده رو چرا میخوای باز کنی به هر حال زندگی جدید تشکیل داده دوست داشتی مثل باقی پسرا میذاشتت تو اب نمک و سو استفاده میکرد
همین جا تموم کنه .. می‌تونه شروع به آتیش زدن به زندگی الانت باشه ... یه لیوان آب بریز روش .فسسسسسس.. این زغالی که میخواد گر بگیره رو خاموش کن و تمام ... اصلا اون دختر چرا این پیشنهاد رو بهت داده که شمارش رو بدم بزنگی بهش!!!!!!!؟
