هییییچ قصدی برای دکتر رفتن نداشتم.
با دوستم بیرون بودیم رفت دکتر منم برد😐
دیگه توی عمل انجام شده مجبور شدم برم...
هرچند یه جورایی واجب بود...
که اگه اون نبود هرگز نمیرفتم.
باید خودمو جمع کنم اینبار دیگه درست استفاده کنم!
کلا انگار رودروایسی دارم با مردم توی خرید کردن.
رفتم داروخونه یه پماد بگیرم یه شربت و شیاف و کرم خریدم😐بیخود و بی جهت چون دکتره داشت میگفت اینا برای بچه ای که مریض بشه تب داشته باشه خوبه.
نه من چیزیم بود نه بچم😐
زبونم اینجاها لال میشه