من دلم برا مادربزرگم تنگ شده
مهمونی هم معمولا میرم بهم خوش میگذره عمو و عمه و...دوستشون دارم.
ولی از اون طرف میدونم مادربزرگ و عمه و زن عموهام همیشه به مادرم بی احترامی کردن از بچگی م...ولی فکر میکردم مادرم خیلی با اعتماد به نفسه و براش مهم نیست. چندساله فهمیدم اتفاقا براش مهم بوده همیشه تنهایی گریه میکرده و الآنم چند ساله دیگه بدجوری جوابشونو میده به نظرم...
بابامم میگه من نمیدونستم مامانت انقد ناراحت میشده الآنم که سنی ازشون گذشته ، نمیتونه تحمل کنه مامانم جواب بده. مدام دعواشون میشه