بابای من یه مرد خیلی مهربون و دلسوزه و بشدتتت مردم دار
بارها دیدم توی جمع حرف میزنه کسی توجه نمیکنه به حرفاش و حتی نگاه نمیکنن بهش
انگار از وجودش توی جمع خودشون خجالت میکشند
تو خیابون میبیننش روشونو میکنن اون ور رد میشن
هرچی از دهنشون در میاد میگن بهش با نهایت بی احترامی.
اون فقط سکوت میکنه و سر پایین میندازه
میدونم که چقدر غرورش میشکنه خیلی حالم بده بخاطر این موضوع 😔💔
چون تا چند روز میره توی خودش ...
کارگره پدرم ...
پنج نفریم فقط بابام شاغله
مستاجریم ...