یکماهه اشناشدیم
یکبار رفتیم بیرون ازهمم خوشمون میاد
قصدمونم ازدواجه وهیچ حرف جنسی نزدیم..
بسیار مرد خوبیه هرچی تاحالا گفتم قبول کرده بچها
میخام یکمم من براش کاری کنم
خونشون شهرستانه میاد شهر کلاس عربی داره تدریس میکنه و میره
دوبار اومده تاحالا همشم زودی رفته همش میگه تنها بمونم چه وتنها خوش نمیگذره بمونم
غذاهم همش میخره ازبیرون
میخام اینبار اومد شهر واسش غذا بپزم بااسنپ بفرستم بنظرتون کار خوبی میکنم؟🥹یانه؟
کبدش چربه همش میاد میره چیزمیزای چرب میخوره
میخام دلگرم بشه ویکاری واسش کرده باشم