با ملیکا دوست بودن و ملیکا باردار میشه و علی باسینی میگه من بچه رو نمیخوام باید سقط کنی ملیکا میره ترکیه که بچه رو بدنیا بیاره که میگه دوباره بعد از مدتی برگشت ایران و ایران زایمان کرد
وقتی ام که بچه به دنیا اومده بود خانواده باسینی گفته به ملیکاتهامی گفته بودن بچه رو بده به خانواده دیگه که بچه میخوان ، که تهامی خودش بچه رو از صفر تاصد بزرگ میکنه الان میخواپ بره ترکیه یاسینی اجازه خرج بچه رو نمیده (چون فامیلی بچه هم یاسینی هست تو شناسنامه)