بادش بخیر جوونیام میرفتم عروسی سیبیل داشتم رژ میزدم اونم بنفش
دستام پر مو بود لباسم جوری بود دستام کاملا معلوم بود
با این حال حس میکردم از بس خوشگلم عروس منو از عروسیش بیرون ميکنه
به احمقانه ترین شکل ممکن میرقصیدم شبیه رقص ونزدی
با همه اینا خیلی خوشحال بودم
هیی جوانی کجایی