2777
2789
عنوان

پل شکسته

37 بازدید | 0 پست

در شب گرم تابستان، وقتی سکوت مثل پلی میان من و گذشته کشیده می‌شود،

یاد تو از عمق تاریکی‌ها صدا می‌زند.

پلِ میان من و تو شکست، اما هنوز رد پای تو بر سنگفرش دل من جا مانده.

هر نسیم شبانه، آوای ناتمامِ قدم‌هایت را می‌آورد،

و من میان این گرما، در سرمای بی‌پایان نبودنت می‌سوزم.


و در دل خود زمزمه می‌کنم:

ای عشق رفته، پلی میان ما نبود جز رؤیایی که فرو ریخت،

و من هنوز در میان ویرانه‌هایش به دنبال عبور نگاهت مانده‌ام.


تورو ميشناسم اي شبگرد عاشق

تو با اسم شب من آشنایی

از اندوه و تو و چشم تو پيداست

كه از ايل و تبار عاشقایی

تورو ميشناسم اي سر در گريبون

غريبگی نكن با هق هق من

تن شكستتو بسپار به دست

نوازشهای دست عاشق من


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792