2777
2789

یهو یادم اومد خیلی باحال بود 😂😂

شما چی یادتونه ک خیلی باحال و خنده دار بود 


گاهی وقتا همه چیز از هم می‌پاشه تا سر جای درستش قرار بگیره نگران نباش خب؟!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

کی تاپیک زده بود؟ واسه چه زمانی هستش؟ 

خانواده سالم یعنی خود خوشبختی. بقیه چیزها رو با تلاش میشه درست کرد. #تلنگر به خودم       اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یبار یکی گفت گوجه بخرم شوهرم ناراحت میشه چطوری ناراحتش نکنم 

بخاطر سادگی و بی زبون بودنش یادم مونده

حوصله بحث کردن ندارم... تا اطلاع ثانوی، همه حق های جهان مال شما 🪐                                                             اگه داری اینو میخونی؛ میخوام بهت بگم که هیچوقت نباید امیدت و از دست بدی، توی لحظه ای که فکر میکنی به تهش رسیدی و دیگه نمیتونی ادامه بدی خدا برات یه معجزه میفرسته🌱 پس لطفا ادامه بده... چون تو قطعا میتونی به خواسته هات برسی به قول الهه ی قمشه ای: «آرزو دلیلِ بر استعداده؛ اگه استعدادشو نداشتی یا قرار بود بهش نرسی خدا هیچوقت تو سرت نمیداختش🦋»اینو یاد بگیر که تو با توهین نمیتونی اعتقاد کسی رو عوض کنی پس احترام خودت رو نگه دار😇

گاهی اوقات یادم میره اسمم چیهچ حافظه خوبی دارید🌚😂

فک کردم فقط من ایطورم

البته قبلنا ایطور بودم

باورت میشه چند دقیقه فکر میکردم اسمم چیه؟ جدی میگم

از ما هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند جز خاطراتی که در آن دلیلِ حالِ خوبِ کسی بوده‌ایم .

من فقط یه چیزی از بقیه شنیدم. اقدس الویه.

در آرزوی آن روز هستم که روباه با بز کوهی دوست شود و برای هم جوک تعریف کنند. و سنجاب روی شاخه درخت، حواسش پرت جوک گفتن روباه و بز کوهی شود و بلوطش به زمین بیافتد. و خرچنگ بلند بگوید، ها هاها اینها رو نگاه کنید. و همه حیوانات جنگل و ماهیان دریا به جوک گفتن روباه و بز کوهی و افتادن بلوط سنجاب بخندند. و کبوتر در حال پرواز از شدت خنده ، مدفوعش به پایین بریزد و روی سر شیر بیافتد و شیر هم با تفنگ کبوتر را بزند و حیوانات دیگر از ترس، فرار کنند.

نه چی بود

شوهرش گفته بود ماکارونی بخوریم سیزده بدر پلوپز و اینا رو برداشته بود رفته بود طبیعت به شوهرش گفته بود پریز برق ندارن اینجا  بعد شوهره دید این. و اسکلیه و دعوا و

گاهی وقتا همه چیز از هم می‌پاشه تا سر جای درستش قرار بگیره نگران نباش خب؟!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ناشناس

ملکه455_ | 15 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز