دارم جدا میشم حتی جهزیه ام رو هم آوردم شوهرم اعتباد داره حق طلاق گرفتم داشتم فعلا زندگی میکردم پدرشوهرم زنگ زد ب بابام گفت بیایید وسیله هاتونو ببرید. دخترت حق طلاق گرفته فلان پدرش زنگ زده ب فامیلامون گفته فلانی دیگ عروس ما نیس طلاقشو دادیم و...
ماهم رفتیم وسیله هامو آوردیم الان شوهرم را ب راه پیام میده پشیمونم برگرد هرکار بگی میکنم هرجا بگی خونه میگیرم زندگیمونو نابود نکن من پشیمونم خیلی میخوامت هیچکی برا موندگار نیس فقط من و توییم برا هم میمونیم و...هر وقت پیام میده تا چند روز حالم بده ،نمیدونم چرا بلاکش نمیکنم فقط
دفعه قبل هم همینکارو کرد برگشتم رفتم چن ماه خوب بود دوباره شروع کرد ب مصرف
الانم میگ مواد منو نابود کرد من دیگ تسلیم شدم دیگ تعهد میدم حتی سیگارم نکشم
موندم چیکارکنم از طرفی دلم براش میسوزه از طرفی دیگ نمیخوام برگردم