دارم دیوونه میشم هرکار میکنم دور باشم از جاریم بازم انگار محکومم به دیدنش
امروز رفتم بیرون یهو از جلوم دراومد حالا مگه ول میکنه!!دیگه افتاد دنبالم و با من اومد بازارو گشت
جواب زنگاشو نمیدم شوهرم هرچی از دهنش دراومد گفت بهم و چندروزه دعوا کردیم با شوهرمم حرف نمیزنم
خونه ی مادرشوهرم میرم اونم باید باشه چون مادرشوهرم با هم دعوت میکنه
خسته شدم حالم از خودم و اطرافیانم بهم میخوره
رفتم مغازه،قرار شد فردا برم یه چیزی ازش بخرم جاریم گیر داده منم میخوام بیام اونجا فلان چیزو بخرم با هم بریم
بابا ولم کن دیگه 😭