من دوستم باهم ۱۲ دوازده ساله همسایه ایم همیشه باهم رفت آمد داریم من زیاد نمیرم
بعد دیشب از مسافرت برگشتم براشون سوهان آوردم
آوردم دم در بهش بدم گفت بیا خونه داداش گفت بیا داخل
بعد داداش زفت بیرون گفت بیا داخل
منم زنگ زدم اجازه گرفتم رفتم داخل
بعد داداش ۱۰ دقیقه بعد برگشت نشست رو مبل من همون لحظه رفتم احساس میکنم از عمد اومد که من برم بخدا من آدمیم خونه هیچکس نمیرم همیشه اونا میان خونمون حتی وقتی میگن بیا بهشون میگم به مامانامون زنگ بزنید اجاره بگیرید