من الان 18 سالمه
سه سال پیش چند ماه با یه پسری دوست بودم
که خب ظاهرا خیلی بهم وابسته شده بود
بعدش من وقتی خواستم کات کنم به دروغ گفتم بابام میخواد گوشیم و بگیره
خودم هیچ حسی بهش نداشتم
گفتم اگ بگم نمیخوامت دلش میشکنه و فلان...
خلاصه بهش گفتم بابام دیگ گوشی و بهم نمیده تا از سر خودم بازش کنم
گفت من تا وقتی برگردی منتظرتم حتی اگ 10 سال بگذره و...
من سه سال گذشت و برنگشتم سمتش
تا اینکه ی شب خوابشو دیدم بعد یادم اومد ک بهم گفته بود منتظرت میمونم و...
دلم سوخت رفتم بهش پیام دادم ک حلالیت بگیرم
گفت خیلی نامردی من دیگه بخاطر تو نسبت به همه دخترا بدبین شدم و همش دلتنگت بودم فلان بودم... شاید باورتون نشه ولی من بارها و بارها واسه اینکه حلالم کنه بهش پیام دادم💔💔💔
تا اینکه فهمیدم همه حرفاش دروغ بوده اصلا منتظر من نبود فقط واسه اینکه عذاب وجدان بگیرم گفته بود اینارو الان از حماقت خودم عصبانیم دلم میخواد خودمو اتیش بزنم 😭😭
خدا میدونه چقد بهم خندیده من چرا انقد زود باورمممم 😭