تورو خدا بگید حق داشتم یا نه
توی دوران مرگ و زندگی بودم ی زنگ نزد سراغ بگیره(همون دوران جنگ) شهرستان بود من تهران بودم.... قبلش هرمشکلی داشت زنگ میزد بمن اون دوره اصلااااا بااینکه میدونس موشک بارونه تهران... بعد اون ماجرا زنک نزد تا چند وقت پیش دوبار زنک زد من ج ندادم پیام داد ج ندادی منم دیگ بش گلایه کردم... گفت شوهرم نذاشته بکسی زنگ بزنم فقط ایتا داشتم منم گفنم خب توی ایتا ی پیام میدادی بمن.... دوست صمیمیم بود. عذاب وجدان گرفتم... ولی خب خیلی ازدسش ناراحتم چون بحث مرگ و زندگی بود