دلم داره میترکه میخوام از شوهرم جدا شم ولی دل رفتن ندارم بخاطر پسرم😭😭تصمیمم جدیه دارم زره زره اب میشم تو این زندگی دیگه قلبم کشش هیچیو نداره(ای خدا هیچوقت فکرشم نمیکردم یه روزی منم این حرفارو بزنم😭😭😭😭)
چجوری از بچتون دل کندین؟؟😭😭میدونم که دل نمیکنیم منظورم وقتاییه که ما پیششون نیستیم چجوری بسپاریمشون دستی یکی دیگه و بریم😭😭😭یعنی چجوری باش رفتار میکنن؟مثل من مواظبشن؟مثل مو روانش براشون مهمه که اذیتش نکنن؟😭😭😭پسرم فقط یکسالو نبمشه😭😭😭
من مامان و بابام دارن جدا میشن فردا هم دادگاه دارن
الهی قربونت برم
چرا پسرتو با خودت نمیبری خب؟
من چیزهای زیادی رو از اول سال تجربه کردم! زیاد برام مهم نیست راستش! درد بدتری هم کشیدیم وسط این ماجرا ها! سخت هست بعضی اوقات میگم اگه فقط یک روز دیگه درست میشد چی؟ متاسفانه خبری نیست! اخلاق خوب وجود ندارد و تفاوت در جای جاش دیده میشه! اوایل یکم بد بود ولی خب درد پشت درد همه چیز رو آروم کرد! امیدوارم فرزندتون در آرامش مطلق باشه! خدا خودش بخاطر اتفاق هایی که می افته صبر میده
خدا نکنه عزیزم😔میبرم صددرصد میبرم ولی دیگه میخواد بیاد پیش باباش بعضی وقتا ازم دور میشه دیگه اون موقعا کی مواظبشه😭😭بعدم مطمعنم شوهرم تمام زندگیشو بده ولی بچمو نمیده فوقش دادگاه تا ۷ سالگی به من بدش بعدش چی😭😭😭نکنه گیر یکی از این نامادری بدجنسا بیوفته
من پسرمو حتی واسه نیم ساعتم از خودم دور نکردم اینقدر مواظبشم که حتی از نظر روحی هم ضربه ای نخوره کلی حساسیت روش بخرج میدم پا ب پاش میرم ومیام که زمین نخوره الان چجوری ولش کنم و برم چیکار کنم با این دلم😭😭😭😭
خستم شدم از دست شوهرم خیلی عصبیه جرعت نمیکنم باهاش دوکلمه حرف بزنم زود جوش میاره بدترین حرفارو بهم میزنه تا عمق وجودمو اتیش میزنه یکساعت بعدش میاد میگه ببخشید و توقع داره همه چیو فراموش کنم دیگه حتی متنفرم از معذرت خواهی کردناش...حرفاش اخ که حرفاش کاری با ادم میکنه که فقط میخواد نیست و نابود بشه تا دیگه کلمه ای نشنوه😭
شوهرم جونش به جون پسرم وصله.تمام زندگیشو میده ولی اونو نمیده فوق فوقشم با زور دادگاه بده تا ۷ سالگی میده بعدش چی؟😭😭اخه مگه ۷ ساله میتونه از خودش مواظبت کنه هی دعواش کنن جرعت نکنه کاری بکنه بره با بچها بازی کنه دعواش کنن اون مامان نداره بیاد بهش بگه😭😭😭نمیدونی چقدر باعشق زندگیمونو شروع کردیم نمیدونی چه داستان عاشقانه ای داشتیم کل فامیل عشق ما هنوزم زبون زده نمیدونم یهو چیشد چرا اینقدر خسته شدم ازش چرا اینقدر بداخلاق شد.بداخلاقی داشت ولی من اینقدر دوسش داشتم تنبیهش میکردم ولی چیزی تو دلم نمیرفت.چند وقته ک دیگه دلم باهاش صاف نمیشه فقط تو فکر رفتنم هرچند میدونم شوهرم به این راحتی نمیذاره برم ولی دیگه دست اون نیست خودش گور زندگیشو با دستای خودش کند😭😭
