2777
2789

گاهی وقتا که میام تو بیمارستان حیوانات و میبینم دارم به عنوان یه دکتر جراح دامپزشک تو یکی از معتبرترین جاهای لندن کار میکنم ناخودآگاه برمیگردم به خاطرات دانشجویی 😅 اون روزایی که همه فکر میکردن خیلی سخته و شاید نشه رسید ولی من با تمام وجودم رفتم دنبالش


یادمه کتابخونه مثل خونه دومم بود از هشت صبح میرفتم تا شب اونجا میموندم قشنگ صندلی و میزم برام رزرو بود 😂📚 انقدر میخوندم که چشمام میسوخت بعضی شبایی که مجبور بودم پروژه ها و مقاله هامو برسونم تا صبح بیدار میموندم و فقط قهوه و چراغ مطالعه همراهم بودن ☕️💡


همه میگفتن مگه میشه انقدر بخونی خسته نمیشی اما من فقط به هدفم فکر میکردم که روزی بهترین بشم روزی تو عملای سخت حیوانا دستم بلرزه از خستگی نه از بی‌سوادی 🐾


اون روزا هم استرس بود هم اشک بود هم لبخند ولی نتیجه اش این شد که شاگرد اول شدم و حالا هر بار که روپوش سفیدمو میپوشم یاد همه اون شب بیداری ها و چشم دردای بعد از ساعت ها خوندن میفتم و میگم ارزششو داشت ✨❤️


حالا یه چیزی رو از ته دلم میخوام بگم 👇

من همیشه مخالف اونایی بودم که میگن درس آینده نداره چون من با چشم خودم دیدم درس خوندن چجوری میتونه درها رو باز کنه 

اگه امروز اینجام به خاطر همون تلاشا و بیخوابیاس اگه امروز به جای اینکه حسرت بخورم دارم با عشق کار میکنم بخاطر اینه که عقب نکشیدم


هیچوقت باور نکنید وقتی کسی میگه درس فایده نداره چون آینده رو کسایی میسازن که میخونن که میجنگن که جا نمیزنن 

 پس اگه الان خسته ای اگه فک میکنی نمیشه بدون که میشه و نتیجه اش شیرین تر از هر چیزی تو ی دنیاست ❤️


دکترای تخصصی جراحی دامپزشکی🫶🏻💖دلنوشته های یک مهاجر🧳

اشکال نداره بگم جیگر من تا حد زیادی می سوزه تو نسوزون ببخشید ها ممنون گلم باش🌹🤕

میگفتن اخر شاهنامه خوبه ولی خب اونم دروغه خودمون گول نزنیم فرهاد به شیرینش نرسید لیلی به مجنون سهراب هم به گردافرید ته داستان های ایرانی غمناکه ما هم یه داستانیم فقط ای کاش سرنوشت متفاوتی داشته باشیم حال الان من حال جیران تو این موقع اس

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

به به خانم دکتررر

زن بودن گاهی هم‌ز‌مان خواستن و نخواستن است. در من زنی هست که رویای صبح‌دم چشم‌گشودن به روی لبخند تو را دارد، در من زنی هست که در تمنای گریز از هر بایدی است، بایدِ چشم‌گشودن حتا. میان این دو زن، تو تکه‌تکه خواهی شد، طاقت نخواهی آورد، خشمت سرانجام، تنها نصیب من است و من تاب تنها شدن از تو را ندارم. پس بگذار از ابتدا نباشی.

سلام عزیزم خوبی

مرسی بابت انگیزت

زن بودن گاهی هم‌ز‌مان خواستن و نخواستن است. در من زنی هست که رویای صبح‌دم چشم‌گشودن به روی لبخند تو را دارد، در من زنی هست که در تمنای گریز از هر بایدی است، بایدِ چشم‌گشودن حتا. میان این دو زن، تو تکه‌تکه خواهی شد، طاقت نخواهی آورد، خشمت سرانجام، تنها نصیب من است و من تاب تنها شدن از تو را ندارم. پس بگذار از ابتدا نباشی.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792