شاید باورتون نشه با شور و شوقی که قبلا داشتم از خواب بلند میشدم با انرژی تمام به کارهام میرسیدم و منتظر بودم همسرم بیاد چقدر خوب بود با هم میرفتیم خرید هر چی درد و دل داشتم بهش میگفتم ولی الان کوهی از غم درون دلم پر شده و با هیچ کس دیگه راحت نیستم کاش می شد هفته ای یکبار میومدن و به ما سر میزدن اموات ولی حیف...خدایا خیلی دلتنگم،،،خدایا دیگه کم آوردم کاش می شد خدا میگفت امتحان تموم شد شما از فردا پیش هم هستین ولی حیف...دلم برای دل تنگم میسوزه...دیگه این درد رو تا زمان مرگم باید به دل بکشم ،نگاه های بچه ها و نگاه های مردم که هر لحظه پشت سر آدم چی میخوان بگم،دلم پر از غمه،دیگه انگیزه از ندارم،کاش آدم پیش مرگ عزیزش باشه
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
آره خیلی زیاد نفسم به نفس بند بود و الان با خاطراتش زنده ام
الهی عزیزم آدم تو کار خدا میمونه چرا اینجوری دوتا عاشقو از هم جدا میکنه اونوقت خیلی ها چشم همو ندارن ولی هیچجوری راه جداییشون باز نمیشه.همینکه انقد ازش راضی بودی اون دنیا حالش خوبه عزیزم.