سلام بچم ۳سال و نیمشه خانومای دوست همسرم دوروزه میخان برن شمال به من میگن همش توخونه ای توام بیا ولی با بچه خیلی سخته بدون همسرم اذیتم میشم
ولی همسرم میگه بچه رو مادرش نگه داره من همراهشون برم
بچم تاحالا یک شبم ازم دور نبوده نمیدونم میمونه یا نه همسرم میگه بچه رو نبر خودت برو یکم حالت عوض شه دوستامون میگن خاستی بچه رو بیار ماام حواسمون هست بهش
از یه طرف بچه رو نبرم دلم میمونه پیشش و از یه طرف بچه رو ببرم مدام باید دنبالش باشم در هردوصورت حس میکنم خوش نمیگذره نمیخام برم
شما بودید چیکارمیکردید؟