شوهرم اسرار داشت با دوستاش که همه هم متاهلن رفتن وان همه دوستاش میشناسم حالا اینکه اجازه دادم بحث جداست اما از این ناراحتم که حتی یک سوغاتی کوچیکم برام نیاورد برای دخترم آورده بود اما برای من که کلی چنتا عکس لوازم آرایش فرستاده بودم نیاورد هیچی گفت همچی گرون و بدرد نخور بوده دوستاش نفری یک عطر برای زنشون آورده بودن اما اون هیچی شما بودین چیکار میکردین خیلی ناراحت شدم
برام مهم نیس حقیقتا
لیر هم با خودش برگردوند
حق دارین چطور خودش رفته کلی خرجش شده گرون نبوده حالا یه چیزی واسه شما میخرید
اصرار
من بودم خیلی ناراحت میشدم
ناراحت که قطعا میشم ولی دیگه بابت هیچ مناسبتی هیچی براش نمی گرفتم
میتونست یچیزی بیاره ک نشون بده به یادته ولی شاید چون خودت لوازم ارایشی فرستادی و گرون بوده فکر کرده چیز دیگ ای بگیره خوشت نمیاد بهتر بود میزاشتی ب عهده خودش شاید یچیزی میگرفت
راستش اصلا اهمیت نمی دادم
میکشتمش اعصاب ندارم
واقعادلخورمیشدم بالاخره میتونست عطری لباسی کیفی کفشی بخره
میگفتم خوب یچی ب سلیقه خودت میخریدی
اره ناراحت کننده س حقداری
شوهرت بهتر میشناسی
همیشه بهت بی توجه و اهمیت نمیده؟
یا دفعه ا‌ولشه؟
دیگه مرد چه حالیشه لوازم ازایش بدو خوبه
میگی باید بخره
به نظرم خیلی معمولی و بدون دعوا ، بهش بگید من خیلی دوست داشتم که برام سوغاتی یا خرید هرچند کوچک برام می گرفتی، دلم از دستت ناراحته.
ی موقع نگی تو دوسم ندادی و فلان و اگر دوستم داشتی ... این حرف ها رو تو درخواست نگید.
حداقل میتونست دوتا جوراب بیاره یه کیفی چیزی بیاره
دیگه به پول ایران نهایتا میشد ۵۰۰ هزارتومن یک میلیون
وان شهر گرونی نیست که
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
