2777
2789
عنوان

ب نظرتون باهاش حرف بزنم

132 بازدید | 13 پست

سلام من و مادرشوهرم رابطمون خیلی خیلی خوب بود.جدیدا با شوهرم بحث میکردیم یهو مادرشوهرم اومد گفت سرو صدا نکنید.بعدش از پسرش دفاع کرد و بهم تیکه انداخت و رفت.دعوای مارو بیشتر کرد.من و شوهرم چیزی بهش نگفتیم.ازاون روز من و میبینه راشو کج میکنه یا سمت من نمیاد.حالا شوهرم نیس میخوام برم خونه مامانم .برم ازش اجازه بگیرم یا تحویل نگیرم؟

هروقت شوهرم نبود ازاون اجازه میگرفتم

عزیزم به خودت مربوطه ولی الان ازدواج کردی اجازه‌ات دست بقیه است؟ 

روزگار همیشه بر یک قرار نمی‌ماند؛ روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد، کم دارد، بیش دارد، دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام می‌شود و بهار می‌آید.

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه دیونه لی.ب شوهرت بگو مگه خونه مادر رفتن اجازه میخاد ک اجازه بگیرم.بگو یهو دلم هوای مادرم میکنه کجا میتونم دم ب دقیقه دنبال آدم باشم اجازه بگیرم.با لحن سیاست دار بگو.نه جنگی

داخل یه خونه زندگی میکنین؟

میتونی بهش زنگ بزنی یا پیام بدی

بنظرم اخلاقت رو باهاش تغییر نده

همونجوری باش که قبلا بودی

این قضایا فراموش میشه

برا سلامتی فرزند دلبندم که تیکه ای از وجودم هست،دعا کنین...خدا حاجت دل همتونو بده و زندگی سرشار از آرامش داشته باشین.لطفا نپرسین بیماریش چیه..آبان۱۴۰۱■□●○به امید روزی که بیام بگم بچه م شفا گرفت. دعا کنین، با امید به خدا دعا کنین.و اما.....•●○●• خداروشکر بچه م کامل نه اما حدود ۹۰ درصد بهبود یافته به امید صددرصد...آذر۱۴۰۳.... •●○●• دی و بهمن۱۴۰۳ بیماری جگر گوشه‌م دوباره شدت گرفت و نمیدونم تا کی میخواد همین منوال بمونه.التماسدعا•●○●•۲۵ مرداد۱۴۰۴ و من همچنان درگیر بیماری فرزندم هستم تابستانها شدتش کم میشه اما همچنان دارش. برام دعا کنین بتونم درست برخورد کنم..یا حضرت زهرا خودت به دادم برس

چیییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟

آخ قلبممممم خدایا چرا بعضی خانوما انقدر منو حرص میدینننن

ینی چی که از مااااادررررررر شوهرت اجازه رفت و امد میگیرییییییی یا ابلفضللللل یا فاطمه ی زهراااااااا

اندیشه ات هرجا رَود وآنگه تورا آنجا کِشد..♡

نه بهش نگو 

تا کی باید بهش بگی؟

همین کارارو کردی به خودش اجازه میده تو زندگیت دخالت کنه و برات قیافه بیاد 

چه پروژه پاشو از زندگیت ببر 

نمیگم بی احترامی کن ها  احترامش دیدی نگه دار ولی دیگه اجازه ی دخالت نده 

الان که دعوا کردی وباشوهرت قهری طبق عادت برو از مادر شوهرت اجازه بگیر که دعواوکینه ها بزرگتر نشه ولی بعدن که باشه تا آشتی کردی دیگه هیچ وقت ازش اجازه نگیر همیشه به شوهرت زنگ بزن و اجازه بگیر 

داخل یه خونه زندگی میکنین؟میتونی بهش زنگ بزنی یا پیام بدیبنظرم اخلاقت رو باهاش تغییر ندههمونجوری باش ...

نه اصلاهم فراموش نمیشه

مادرشوهرمنم خودشوقاطی ناراحتی های مامیکنه وهیچوقت فراموشم نمیشه

بعدم راهشوکج میکنه و سردبرخوردمیکنه

البته من اینطوری خوشحالترم دیگه روش نمیشه دخالت کنه وتیکه بندازه😂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز