سلام من و مادرشوهرم رابطمون خیلی خیلی خوب بود.جدیدا با شوهرم بحث میکردیم یهو مادرشوهرم اومد گفت سرو صدا نکنید.بعدش از پسرش دفاع کرد و بهم تیکه انداخت و رفت.دعوای مارو بیشتر کرد.من و شوهرم چیزی بهش نگفتیم.ازاون روز من و میبینه راشو کج میکنه یا سمت من نمیاد.حالا شوهرم نیس میخوام برم خونه مامانم .برم ازش اجازه بگیرم یا تحویل نگیرم؟
عزیزم به خودت مربوطه ولی الان ازدواج کردی اجازهات دست بقیه است؟
روزگار همیشه بر یک قرار نمیماند؛ روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد، کم دارد، بیش دارد، دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام میشود و بهار میآید.
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
برا سلامتی فرزند دلبندم که تیکه ای از وجودم هست،دعا کنین...خدا حاجت دل همتونو بده و زندگی سرشار از آرامش داشته باشین.لطفا نپرسین بیماریش چیه..آبان۱۴۰۱■□●○به امید روزی که بیام بگم بچه م شفا گرفت. دعا کنین، با امید به خدا دعا کنین.و اما.....•●○●• خداروشکر بچه م کامل نه اما حدود ۹۰ درصد بهبود یافته به امید صددرصد...آذر۱۴۰۳.... •●○●• دی و بهمن۱۴۰۳ بیماری جگر گوشهم دوباره شدت گرفت و نمیدونم تا کی میخواد همین منوال بمونه.التماسدعا•●○●•۲۵ مرداد۱۴۰۴ و من همچنان درگیر بیماری فرزندم هستم تابستانها شدتش کم میشه اما همچنان دارش. برام دعا کنین بتونم درست برخورد کنم..یا حضرت زهرا خودت به دادم برس
الان که دعوا کردی وباشوهرت قهری طبق عادت برو از مادر شوهرت اجازه بگیر که دعواوکینه ها بزرگتر نشه ولی بعدن که باشه تا آشتی کردی دیگه هیچ وقت ازش اجازه نگیر همیشه به شوهرت زنگ بزن و اجازه بگیر