من احتمالا امسال یه رشته ای حالا قبول شم نمیدونم چی
دوس پسرم که دوسال باهاشم فیزیو میخونه سال آخرشه
من قبل اینکه باهاش اشنا بشم دانشگاه ازاد میرفتم
حتی خیلی قبل تر از اینکه وارد رابطه بشم تصمیم داشتم دوباره کنکور بدم همش تحقیر میکرد میگفت من دکترم تو هیچی نیسنی و فلان
امروز جوابا اومد کل دق دلیمو سرش خالی کردم
یه تایمی انقد تحت فشار بودم کات کردیم
مثلا خیلی اذیتم میکرد عصابمو خورد میکرد که درس نخوندم درس میخوندم تهمت میزد میگفت داری خیانت میکنی که جواب گوشی نمیدی
از رو همش نصیحت که درس بخون فلان ولی از زیر اصلا دلش نمیخاست من درس بخونم انگار
تموم جزوه هام هست بعضی وقتا انقد اشکم در میاورد تست میزدم اشکم میریخت رو کتاب تست در این حد اذیتم میکرد
حالا امروز زنگ زد که با مسخره کنه بگه چیزی قبول نمیشی منم کارنامه و ترازمو فرستادم دهنش باز مونده بود
مثلا نشون داد خوشحاله منم گفتم مرسی ولی یادم نمیره چقد اذیتم کردی سر این چقد تحقیرم کردی
گفتم بهش تو ذاتت کثیفه دلت نمیخاست هیچوقت پیشرفت منو ببینی برعکس من که هر پیشرفت کوچیکی میکرد تو زندگیش براش خوشحال میشدم از ته دل
گفتم خدا از چشم بد حفظم کنه 😂 منظورمم خودش بود
اینارو گفتم رفت تا پنج شیش ساعت جواب نداد نه زنگمو نه پیاممو به جای اینکه همش کنارم باشه بیاد درمورد اینده حرف بزنیم رفت نموند
بعدش زنگ زد گفت تو به من میگی ذاتت خرابه
منم گفتم اره هست امروز از رفتارت مشخص بوده گفتم هر کسی دیگه باهام تو رابطه بود الان خیلی خوشحالم میکرد و انگیزه میداد بهم
دیگه بحثمون شد باهم من گفتم جدا شیم اونم گفت بیچاره هنوز جواب قطعیم نیومده اینجوری میکنی گوشیو قط کردم