من دو ماهه کلا از اتاقی که تو پشت بوم داریم بیرون در نیومدم
می خوندم برای آزمون آموزش پرورش
مامانم گواهینامه داشت ولی نمی تونست ماشین بابامو که دنده اتوماته برونه ماشین کلاج دار میروند
امروز مامانم و خواهرم میخواستن برن پارک گفتم منم میام
مامانم انگار روی صحنه آهسته فیلم بود با ادا و اصول به من جوری فخر فروشی میکرد که انگار من هووشم
از بغض نمی دوستم چی بگم
آخه زن مگه من دشمنتم من خوشحالم میشم تو ماشین میرونی
شاید بگم باورتون نشه من از ۷ ساله گواهینامه دارم اما نمیزاره رانندگی کنم
فقط دانشگاه ۴ سال روندم
بقیه جاها رو نمیزاره میگه من خودم میرونم
الانم که دانشگاهم تموم شده کلا رانندگی یادم رفته🤦♀️