شوهر سابق من بدتر و شدید تر بود هرچند علاوه بر خساست بشدت هم شکاک بود نمیذاشت از خونه برم بیرون چه برسه سرکار!
ما رسم داریم موقع جهاز کل یخچال رو خانواده عروس پر میکنن بعد عسل ما تموم شده بود میگفت به مادرت بگو عسل تموم شده بخره میگفت بگو کم کم یخچال داره خالی میشه پر کنن،
یا اینکه اعتقادی نداشت شامپو بخره میگفت با تاید بشور ، برای خمیردندونم پول نمیداد میگفت با نمک بشور!!!
یه بار یک کیلو موز خریدم برای خونه با پول پس انداز خودم اون زمان کرایه تاکسی ۱۵۰ تومن بود این آقا ۲۰۰ تومن میداد بهم من اون ۵۰ ها رو سیو کرده بودم ۳ هزار تومن یک کیلو موز خریده بودم از دستم گرفت پرت کرد خورد به در یخچال له شد گفت چرا ولخرجی کردی هنوز اونقدری نشدی موز بخوری!!!
دانشگاه میرفتم فقط پول کرایه تاکسی بهم میداد پول ناهار نمیداد دوستام دونگی ناهار میخریدن من پول نداشتم همیشه میگفتم سیرم