همسرم خیانت کرد ولی گویا وسطاش پشیمون شده و از عذاب وجدان اومد بهم گفت
قصدم جداییه اما چون نمیخواستم به خاطر بچه عجولانه رفتار کنم به کسی هنوز نگفتیم شبا محل کارش میخوابه و من و دخترم خونمون میخوابیم
تراپیستمم پیشنهاد داد حالا که همسرت میدونه چه اسیبی زده و قصد جبران اسیبی که بهت زده رو داره و داره برات شفاف سازی میکنه اول بذار روانت اروم شه بعد اگه میخوای جدا شو
حتی ما قرار بود الان تو سفر باشیم ولی خب به خاطر این شرایط سفرم لغو کردم نمیتونستم باهاش برم اونم نرفت 🫠
دو روز پیش تو جلسه تراپی ازش تراپیست پرسید چرا اومدی عنوان کردی با اینکه میدونستی ممکن نیست بفهمه میگفت چون به نظرم حق داشت حقیقت و بدونه حق داشت تصمیم بگیره با کسی مثل من که همچین بلایی سر زندگیمون اورده زندگی کنه یا نکنه ،اگه مخفی میکردم ممکن بود بازم تکرار کنم 🫠قلبم اتیش گرفت راستش
اینکه این ادم چقدر هنوز برام عزیزه و چقدر هنوز مرد خوبیه اما دیگه نمیتونم پیشش بمونم روز و شبم و اتیش میزنه 💔😅