2777
2789
عنوان

کودک

115 بازدید | 18 پست

سلام دوستان 

من یه پسر ۴ ساله دارم الان یه مدتی هستش که زیاد درگیر بغل کردن و بوس کردن هستش مثلا دختر یکی از فامیلامون رو اونروز انقدر بوس و بغل کرد که مجبور شدم دعواش کنم و اینکه دوبار دیدم روی پشتی یا عروسک میخوابه و خودش رو بهش میماله زیادی به دخترها میچسبه درجا میخواد بغل یا بوسشون کنه و امروز هم که بغل مادرم بود هی بوسش میکرد خودش رو هی رو شکم مامانم تکون میداد هرچی هم بهش توضیح میدم کارساز نیست چیکار کنم به نظرتون مغزم حسابی درگیره 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

😦😦

 هم فرشته اولا بولرم و هم شیطان،  بستگیسی وار من ایشیخ لیخ اولاسان یا ججلیخ:)          https://daigo.ir/secret/21646061130                                                 🙃 لینک چت🙃                                       کنکوری ۱۴۰۷ 😍عاشق رشته تجربیم 😊 تلاش میکنم تا به هدفی که دارم برسم 🎀چه شب بیداری هایی که تحمل کردم و تحمل خواهم کرد😴 خدایا کمکم کنم منم قول میدم صدمو بزارم عاشقتم خداجونم 💓میام سایت به دوستام سر میزنم این تنها تفریح من در این روزاست 🙇🏻‍♀مهم آخرشه که شیرینه پس تحمل میکنم🙃یه بار شکست بدی خوردم ولی تونستم دوباره پاشم😊اخلاق و رفتارم تو سایت با واقعیتم خیلی فرق داره و در واقعیت خیلی آرومم و کم حرف🤷🏻‍♀ هر وقت خسته شم و ناراحت فقط گوش کردن آهنگ آرومم میکنه🥺یه دختر ترکم و به ترک بودنم افتخار میکنم.😍طرفدار تیم تراکتور هستم طرفدار تیم تراکتور بودن دلیه مهم نیست ببازیم یا ببریم چون که تراکتور همیشه برای ما قهرمانه💓

تو سنی هستش که در این موارد و در مورد خودش و جنسیتش کنجکاو میشه. گاهی هم از بچه هایی که باهاشون در ارتباطن یاد میگیرن. طوری که بیشتر کنجکاوش نکنی باهاش حرف بزن ولی جوری که اصلا شک نکنه و درگیر حرفات نشه

گاهی از استرس هم هست. یعنی بچه ها چون خیلی حساسن براشون پیش میاد. و اینکه موقع حمام کردنشم حواست باشه. بچه ها ذهن آدمو درگیر میکنن همش ماشاالله. خیلی سخته پدر و مادر بودن

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
پسر منم چهار سالشه این روزا همین کارایی که شما میگین رو می‌کنه صبحها خودش میگه مامان ببین اونجام بزر ...

منم دعواش میکنم ولی بدتر میکنه مثلا امروز که مادرمو بغل کرده بود هی به مادرم میگفت به مامانم نگو 

اون فکر میکنه بخاطر بغل کردن میگم بخدا دلمم میسوزه بچه است و متوجه نمیشه من تا پارسال شورت میپوشیدم فقط میبردمش حموم ولی الان یه سال با لباس میبرم به خواهر و مادرمم گفتم جلوش لباس عوض نکنن ولی پدرش باهام همکاری نمیکنه فقط میگه بچست 

منم دعواش میکنم ولی بدتر میکنه مثلا امروز که مادرمو بغل کرده بود هی به مادرم میگفت به مامانم نگو اون ...

دقیقا شوهر منم می‌خنده و میگه بچه هست 

منم خیلی نگرانم دختر هم دارم توی خونه خدا خودش کمکم کنه

تو سنی هستش که در این موارد و در مورد خودش و جنسیتش کنجکاو میشه. گاهی هم از بچه هایی که باهاشون در ا ...

اره منم حس میکنم میگم نکنه از کسی یاد گرفته ولی مطمئنم رابطه مارو ندیده چون من همش میرم داخل یه اتاق دیگه و درم میبندم ولی بازم برام اذیت کننده ست که زودتر باعث بلوغ جنسی میشه و اینکه بهش میگم نباید انقدر با دخترها صمیمی بشی ولی گوش نمیده 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز