2777
2789

حدود دو سال خانواده ی رو به رویی ما که خونشون دو طبقه ست از من قصد خواستگار بدارند ولی آنقدر کثافات هنوز نیومدن منم مادرم به هیچی اعتماد نداره در حد یکه بردم دکتر ببینه پرده ی بکارت دارم یا نه منم افتادم گریه تو مطب دکتر چون دکتر به مادرم گفت کارت اشتباه 

خلاااااااصه من فهمیدم این خانواده همساهیی رو به رویی ما حدود ۱۰ سال سپاهین و کسی نمیدونههههه بعد جاااااالب تررررر اینکه برای همین همش حس میکنم یه چیزی ازم پنهان و خیلی راجبشووووون کنجکاوممم خیلی عجیب غریبن گاهی بعد اینکه ستاره ی من با پسر ایشون جفت و اینکه من حس ششمم قویه مطمئنم با این پسره ازدواج میکنم 

خلااااااصه بچه ها اینکه توی راهرو من همیشه زیر نظرشون دارم نگاهشون میکنم از بیکاری و فضولییییییی بعد توی راهرو ما پرده نداره خونه ی هر دو تامون دو طبقه ست دوستااااان و اینکه شیشه راهرو ما حوریه که کاملا معلومی داری نگاه می‌کنی 

حااااالااااااا من مادرم رفت بیرون کلید برد بعد دیگه کلید انداخت اومد تو دید نشستم توی راهرو دارم نگاه خونه ی اونا میکنمممممممم وای آنقدررررررر کنممممم زددددددد انقدرررررررر بهم فحش دااااااااااد حالا برای من سوال که اونا از پنجرشون من رو توی راهرو دیدن یا نهههههههه من رو پله ها ننشستم که معلوم باشم 

اما وقتی رفتم بالا از پله ها آیا مشخص بودم یا نههههه تروخدا شما بگین 

و اینکه خواهرش بیوگرافیش گذاشته خیلی سر سختی 

حالا من نمی‌دونم چی بگم 

یه شب ساعت ۳ و نیم شبببببب یکی از پسراش ( دو تا پسر داره و یه دختررررررر)))))))))) 

برگشت از سر کار ساعت ۳و نیم شبببببب بعد دیگههههههه 

من نشسته بودم تو راهرو یه دفعههههههههههههههههههههههه بابام اومد دستشویی( دستشویی ما هست تو راهروووووو)))) برق دستشویی رو روشن کرد کاملا معلومممممم بوووووووود به نظرتووووون دیدنم یا نهههه 

یه روز جمعه هم از پسر بزرگش خداحافظی کرددددددنن بعد شب ساعت ۱ برگشت به نظرتووووووووون توی راهرو دیدنم اون شب یا نهههههههه 

حالا من مطمئنم باهاش ازدواج میکنم فقط آبروم نرهههنن 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اینجور خواهر خودم رو بدبخت کردم به نظرت اونا من رو دیدن یا نه

بنظرم اره 

ماهم خونه قبلیمون دو طبقه بود 

یه خونه هم دو طبقه روبرومون بود، حتی رد که میشدن معلوم بود

از زندگانی‌ام گله دارد جوانی‌ام ، شرمنده جوانی از این زندگانی‌ام...
بدجور پیگیری و اینکه چرا همیشه تو راهرو نشستی اونا رو نگاه میکنی بعد میگی ردشون کردم؟

متاسفانه برای فضولی فقط غروبا میریم می‌شینم تو راهرووووو چون که گفتم زشت اینا ردشون کردم حتی پروفایلمم بستم به روشون بگو تروخدا دیدنم تو راهرو یا نههههه

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز