دلم به چی خوش باشه
پدرخوبی دارم برادرخوبی دارم پشتم باشن
مادردلسوزی دارم
نه شوهر خوبی دارم نه شوهری کل فکر ذکرش شده کار کار کار کار شوهری شب قول میده فرداش یادش میره
به چی دلخوش کنم؟
روح روان درستی دارم نه جسم درستی دارم نه معلوم نیست پس فردا بتونم بچه بیارم
به چی این زندگی دلخوش کنم
فقط نگران خواهر۱۲سالمم که بعد من چی میشه چون اگر من نباشم هیچکس هواشو نداره
ولی دیگه نمیتونم میخواهم راحت بشم میخوام برم پیش داداشم میخوام برم پیش مامانبزرگم
دیگه نمیکشم هرچی تنهایی تلاش کردم هرکاری کردم و کسی ندید
خداهم منو ندید